Selected
Original Text
Mostafa Khorramdel
Abdullah Yusuf Ali
Abdul Majid Daryabadi
Abul Ala Maududi
Ahmed Ali
Ahmed Raza Khan
A. J. Arberry
Ali Quli Qarai
Hasan al-Fatih Qaribullah and Ahmad Darwish
Mohammad Habib Shakir
Mohammed Marmaduke William Pickthall
Muhammad Sarwar
Muhammad Taqi-ud-Din al-Hilali and Muhammad Muhsin Khan
Safi-ur-Rahman al-Mubarakpuri
Saheeh International
Talal Itani
Transliteration
Wahiduddin Khan
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful.
63:1
إِذَا جَآءَكَ ٱلْمُنَـٰفِقُونَ قَالُوا۟ نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِ ۗ وَٱللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ ٱلْمُنَـٰفِقِينَ لَكَـٰذِبُونَ
63:1
هنگامی که منافقان نزد تو میآیند، سوگند میخورند و میگویند: ما گواهی میدهیم که تو حتماً فرستادهی خدا هستی! - خداوند میداند که تو فرستادهی خدا میباشی - ولی خدا گواهی میدهد که منافقان در گفتهی خود دروغگو هستند (چرا که به سخنان خود ایمان ندارند). [[«نَشْهَدُ إِنَّکَ ...»: هنگامی که فرد عربی میگوید: أَشْهَدُ إِنَّ ... مقصودش قسم یاد کردن به خدا است که او در گفتار خود صادق است (نگا: المصحف المیسّر). «وَاللهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ»: جمله معترضه است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:2
ٱتَّخَذُوٓا۟ أَيْمَـٰنَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا۟ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ ۚ إِنَّهُمْ سَآءَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ
63:2
آنان سوگندهای (دروغین) خود را سپری (برای رهائی از گرفتار آمدن به دست عدالت، و پوشاندن چهرهی واقعی خویش) میگردانند، و (خود را و مردمان را) از راه خدا بازمیدارند. ایشان چه کار بدی میکنند! [[«جُنَّةً»: سپر (نگا: مجادله / 16). «صَدُّوا عَن سَبِیلِ اللهِ»: (نگا: نساء / 167، توبه / 9، نحل / 88).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:3
ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ ءَامَنُوا۟ ثُمَّ كَفَرُوا۟ فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ
63:3
این (نفاق و دروغگوئی و بازداشتن از دین) بدان خاطر است که (نخست با زبان) ایمان آوردهاند و سپس (با دل) کافر شدهاند، پس بر دلهایشان مهر نهاده شد، و ایشان دیگر (حقیقت را درک نمیکنند، و از ایمان چیزی) نمیفهمند. [[«آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا»: (نگا: نساء / 137). «ذلِکَ»: این نفاق و دروغ و جلوگیری از دین اسلام که بدان عادت گرفتهاند. «طُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ»: (نگا: توبه / 87 و 93، نحل / 108، محمّد / 16).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:4
۞ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِن يَقُولُوا۟ تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ ۖ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ ۚ هُمُ ٱلْعَدُوُّ فَٱحْذَرْهُمْ ۚ قَـٰتَلَهُمُ ٱللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ
63:4
هنگامی که ایشان را میبینی، پیکر، و سیمایشان تو را میگیرد و به شگفت میآورد (و به خود میگوئی: چه انسانهای باوقار و برازندهای!) و هنگامی که به سخن درمیآیند (به علّت حلاوت کلامشان) به سخنانشان گوش فرا میدهی. (با وجود این جذبهی سیما و گیرائی گفتار) آنان انگار تختههائی هستند که (بر دیوار) تکیه داده شده باشند (بیجان و بیایمان، هیکلهای توخالی، درونهای بینور و صفا، نقشهائی بر در و دیوارها). هر فریادی را بر ضدّ خود میپندارند و هر آوازی را به زیان خویش! آنان دشمنان بشمارند و از ایشان برحذر باش. خدایشان بکُشاد! چگونه (از حق) برگردانده میشوند (و منحرف میگردند؟!). [[«خُشُبٌ»: جمع خَشَب، تختهها. «مُسَنَّدَةٌ»: تکیه داده شده. «صَیْحَةٍ»: فریاد. آواز. «قَاتَلَهُمُ اللهُ»: خدایشان بکُشاد! مراد از کشتن در اینجا، نفرین کردن و از رحمت محروم گرداندن است. «أَنَّی یُؤْفَکُونَ»: (نگا: توبه / 30، عنکبوت / 61، زخرف / 87).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:5
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا۟ يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ ٱللَّهِ لَوَّوْا۟ رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ
63:5
چون به آنان گفته شود که بیائید تا پیغمبر خدا برایتان آمرزش بخواهد، سرهای خود را (از روی غرور و تکبّر، و به عنوان استهزاء) تکان میدهند وآنان راخواهی دید مستکبرانه روی میگردانند و میروند. [[«لَوَّوْا»: پیچ دادند. مراد تکان دادن سر به عنوان تکبّر و تمسخر است. «یَصُدُّونَ»: روی میگردانند. دوری میکنند از پذیرش دعوت پیغمبر.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:6
سَوَآءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ ٱللَّهُ لَهُمْ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهْدِى ٱلْقَوْمَ ٱلْفَـٰسِقِينَ
63:6
برای آنان یکسان است چه برای ایشان آمرزش بخواهی، و چه آمرزش نخواهی، (چون آنان از نفاق خود دست نمیکشند) هرگز خدا ایشان را نخواهد بخشید. خداوند قطعاً مردمان فاسق را هدایت نمیدهد. [[«أَسْتَغْفَرْتَ»: اصل آن (أَإِسْتَغْفَرْتَ) است که همزه باب استفعال آن برای تخفیف حذف شده است. «الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ»: (نگا: مائده / 25 و 26 و 108).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:7
هُمُ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا۟ عَلَىٰ مَنْ عِندَ رَسُولِ ٱللَّهِ حَتَّىٰ يَنفَضُّوا۟ ۗ وَلِلَّهِ خَزَآئِنُ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَلَـٰكِنَّ ٱلْمُنَـٰفِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ
63:7
آنان کسانیند که میگویند: به آنانی که (از مکّه به مدینه مهاجرت کردهاند و) نزد فرستادهی خدا هستند، بذل و بخششی نکنید و چیزی ندهید تا پراکنده شوند و بروند. (غافل از این که) گنجینههای آسمانها و زمین از آن خدا است (و به هر کس که بخواهد از آنها بدو عطاء میکند) ولیکن منافقان نمیفهمند. [[«مَنْ عِندَ ...»: مراد مهاجران فقیر مدینه است. «رَسُولِ اللهِ»: از روی استهزاء و تمسخر، منافقان میگفتند: پیغمبر خدا.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:8
يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَآ إِلَى ٱلْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ ٱلْأَعَزُّ مِنْهَا ٱلْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ ٱلْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِۦ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَـٰكِنَّ ٱلْمُنَـٰفِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ
63:8
میگویند: اگر (از غزوهی بنیمصطلق) به مدینه برگشتیم، باید افراد باعزّت و قدرت، اشخاص خوار و ناتوان را از آنجا بیرون کنند. عزّت و قدرت از آن خدا و فرستادهی او و مؤمنان است، ولیکن منافقان (این را درک نمیکنند و) نمیدانند. [[«الأَعَزُّ»: عزیزتر و گرامیتر. مقتدرتر و چیرهتر. منافقان مرادشان خویشتن بود. «الأَذَلَّ»: خوارتر و پستتر. منظورشان رسول خدا و مؤمنان مهاجر بود. «للهِ الْعِزَّةُ وَ ...»: اشاره به این است که کلام منافقان قبول است. ولی باعزّت و باقدرت خدا و پیغمبر و مؤمنانند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:9
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَٰلُكُمْ وَلَآ أَوْلَـٰدُكُمْ عَن ذِكْرِ ٱللَّهِ ۚ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ
63:9
ای مؤمنان! اموالتان و اولادتان شما را از یاد خدا غافل نکند. کسانی که چنین کنند (و اموال و اولادشان، آنان را سرگرم و به خود مشغول دارد) ایشان زیانکارند. [[«لا تُلْهِکُمْ»: شما را سرگرم و غافل نکند (نگا: نور / 37، حجر / 3). «ذِکْرِ اللهِ»: یاد خدا و عبادت و پرستش او. اطاعت از خدا.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:10
وَأَنفِقُوا۟ مِن مَّا رَزَقْنَـٰكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِىَ أَحَدَكُمُ ٱلْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَآ أَخَّرْتَنِىٓ إِلَىٰٓ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ
63:10
از چیزهائی که به شما دادهایم بذل و بخشش و صدقه و احسان کنید، پیش از آن که مرگ یکی از شما در رسد و بگوید: پروردگارا! چه میشود اگر مدّت کمی مرا به تأخیر اندازی و زندهام بگذاری تا احسان و صدقه بدهم و در نتیجه از زمرهی صالحان و خوبان شوم؟! [[«قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ ...»: مراد فرا رسیدن مقدّمات مرگ یا سکرات و غمرات آن است. «لَوْ لا»: حرفی است که دلالت بر طلب حصول مابعد خود دارد و فعل ماضی بعد از خود را از لحاظ معنی به مضارع تبدیل مینماید. «أَکُنْ»: عطف بر محلّ (أَصَّدَّقَ) است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
63:11
وَلَن يُؤَخِّرَ ٱللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَآءَ أَجَلُهَا ۚ وَٱللَّهُ خَبِيرٌۢ بِمَا تَعْمَلُونَ
63:11
خداوند هرگز مرگ کسی را به تأخیر نمیاندازد هنگامی که اجلش فرا رسیده باشد. خداوند کاملاً آگاه از کارهائی است که انجام میدهید (و سزا و جزای شما را خواهد داد). [[«نَفْساً»: (نگا: بقره / 48 و 123 و 234).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)